اندشمندانش شب آذربايجان و

Dublin Core

Title

اندشمندانش شب آذربايجان و

Description

در ميان استانهای ايران آذربايجان از روزگارانپيشين در زايش و پرورش انديشمندان نقش برجستهای داشته است. در شب آذربايجان و تبريز که چندیپيش در خانه ايران با برنامه های در خور ستايشبرگزار گرديد، قرار بود از در باره انديشمندان وشاعران اين استان بزرگ و باستانی ايران، گفتگوئیداشته باشيم. اما در ميان گفتگو های دلپذير، ونواهای گوش نواز، از گوشه ای در اين گرد هم آئینغمه ای نه چندان دلپذير و مشکوک بگوش رسيد کهرشته سخن، به ياد آوری گذشته کوتاه و تلخی کشيدهشد که هر ايرانی دوستدار فرهنگ ايران و زبانپارسی بايد از آن آگاه باشد. آينست که پاسخ را بهعهده انديشمندان آذربايجان ميگذاريم و در ميان گفتارآنان جستجو ميکنيم. ابتدا از حاج زين العابدين مراغهای آغاز ميکنيم: زين العابدين مراغه ای در ١٢٥٥قمری در ساوچبلاغ بدنيا آمد، پدرش سنی شافعیبود! تا هيجده سالگی تحصيل ميکرد و پس از آن بهحجره پدرش آمد. بعد به اردبيل رفت و چهار سالدکان بقالی باز کرد، پس از آن همراه ايرانيان ديگربرای کار در ساختمان راه آهن تفليس به روسيهرفت. ميرزا اسداله خان ناظم الدوله سر کنسول ايراناو را برای کمک به دادن گذرنامه به ايرانيان درکنسولگری استخدام کرد. پس از چندی به قلمرودولت عثمانی رفت و با انديشه های آزاديخواهانايرانی و ترک آشنا شد، و دست بکار نوشتن کتابمعروف "سياحت نامه ابراهيم بيگ" شد و جلد اولآنرا در سال ١٣١٢ هجری قمری، يعنی يکسال پيشاز ترور ناصرالدين شاه بدست ميرزا رضا کرمانی،در مصر منتشر کرد. اما نام نويسنده روی آن نبود کهجنجال و هياهوی بزرگی ميان دولتمردان زمان،بويژه ميرزا علی اصغر خان امين السلطان، صدراعظم ناصرالدين شاه، پديد آورد. امين السلطاندستور داد کتاب سياحتنامه را دست هرکس ديدند اورا بازداشت کنند و مجازات کنند. جلد دوم اين کتابدر سال ١٣٢٣ و جلد سوم در ١٣٢٧ قمری منتشرشد و در جلد سوم دانسته شد نويسنده اين کتاب حاجزين العابدين مراغه ای است.!! "سياحتنامه ابراهيمبيگ" بی شک بهترين و گويا ترين کتابيست کهاوضاع اجتماعی ايران در قرن سيزدهم هجری رابرای ما باز گو ميکند. شخصيت ابراهيم بيگ دراين کتاب بازگو کننده پيدايش نسلی است که ابتدا باخواهش و تضرع و زاری، خواستار حقوق حقهٌانسانی خود ميباشد، اما هنگاميکه بر سرش کوبيدند وغل و زنجير به پايش بستند، به ناچار دست به اسلحهميبرد و همه جا را به آتش ميکشد. تا پيروز شود!!نسلی که نمونه آن با "ستار خان" ، "باقر خان" و"حيدر عمواغلی" آغاز شد. حاج زين العابدين مراغهای "سياحت نامه ابراهم بيگ" را اين چنين به پايانميبرد:"يا مقلب القلوب و ال ابصار. يا مدٌَ براليل والنهاريا محول الحول والاحوال حَوِ ل حالنا الی احسنالحالای هموطنان ز خواب بيدار شويد - وز مستی و کبرو ناز هشيار شويداز غفلت واز نفاق دوری جوئيد - در حفظ وطنبيک دگر يار شويد!مراغه ای در ترويج فکر آزاديخواهی و برپائیعدالتخانه و پايداری در برابر تجاوزات دولتمردان،به حقوق مردم خرده پا، سخنوری کوشا و مبارزیخستگی ناپذير بود. ميرزا فتحعلی آخوند زاده را بیشک ميتوان يکی از بزرگترين متفکران وروشنفکرترين پيشوايان آزاديخواهی و مشروطيتايران به شمار آورد. آخوند زاده در سال ١٢٢٨قمری به دنيا آمد. در هفت سالگی اش مادر و پدرشاز هم جدا شدند. مادرش او را به اردبيل بخانهعمويش (آخوند علی اصغر) برد. عمو او را بهفرزندی پذيرفت و به تعليم و تربيت او پرداخت.ميرزا فتحعلی ١٣ ساله بود که آخوند علی اصغر بهخدمت "عباس ميرزا" نايب السلطنه در آمد و ميرزافتحعلی را که پسری با هوش و باسواد بود با عباسميرزا به شهر گنجه برد. (کنجه در آن زمان جزوخاک ايران بود) يکسال بعد جنگهای ايران و روسآغاز شد، در دوران جنگهای ايران و روس آخوندعلی اصغر در سال ١٢٤٧ به مکه رفت و ميرزافتحعلی را بدست آخوند غلامحسين سپرد. در اين ايامفتحعلی با شاعر و نويسنده روشندل و تجدد خواهیبنام ميرزا شفيع آشنا شد. ميرزا در آنموقع از سویمقامات دينی به "الحاد" و بيدينی متهم شده بود زيرادر ذ م ملايان و مذهبيون شعر های فکاهی ميسرود ومنتشر ميکرد!! تحول فکری و انديشه آزاديخواهی درميرزا فتحعلی از اين دوران جوانه زد. حاجی علیاصغر از مکه که بازگشت، ميرزا فتحعلی را بهمدرسه روسی فرستاد و سه سال بعد او را با خود بهتفليس برد. ميرزا فتحعلی که در اين موقع زبانروسی را بخوبی آموخته بود مترجم زبان روسی و ترکی و فارسی "يکی خان" حاکم قفقاز شد. بعد ازسه سال، تسلط فتحعلی بزبان روسی تا آنجا رسيد کهمقاله بزبان روسی مينوشت و با کتابها و نوشته هاینويسندگان روس آشنائی کامل پيدا کرد. تفليس در آنموقع پايگاه روشنفکران و آزادی خواهان روسی بودو دسته ها و احزاب بسياری در آن به فعاليت بودند.نويسندگان نوانديش و انقلابی روسيه در آنجا ساکن يابا آنها رفت و آمد داشتند. در اين دوران بود که ميرزافتحعلی با انديشه های سياسی و آثار نويسندگانبزرگی مثل "گريبايدوف"، "رينسکی"،"چرنيشنفسکی" از نزديک آشنا شد. در اين دورانآخوند زاده با مکتبهای سياسی متفکران قرن ١٨اروپا آشنا شد که تأثير اين انديشه ها را در نوشتههای او ميبينيم. اما هنگاميکه او با نوشته های جلالالدين ميرزا شاهزاده روشنفکر و اديب و شاعر قاجارآشنا می شود و بطور جدی از از ناسيوناليسم يا ملیگرائی ايرانی طرفداری ميکند. طرفدار جدائی دين ازسياست است و زبان پارسی را شيرين ترين زبانهایدنيا ميداند. او بهمان درجه ايکه به ايران باستان عشقميورزد از تازيان و رفتار آنان با فرهنگ ايرانمتنفر است. آنها را عامل انحطاط سياسی و معنویدر ايران ميداند. تحقق سوسياليزم مردمی را غيرممکن ميداند و طرفدار مشروطه سلطنتی است کهدين در آن راه نداشته باشد. کتاب "مکتوبات کمالالدوله" او بهترين سند برای آشنائی با انديشه هایسياسی . اجتماعی اوست. نوشته های آخوند زاده درزمينه تاريخ، هميشه به ايران باستان عشق داشتهونامه ايکه به "مانگجی" رهبر زرتشتيان نوشته مؤيداين عقيده است. فتحعلی آخوندزاده در زمينه فرهنگو سواد آموزی طرفدار تغيير خط فارسی است و باميرزا ملکم خان که در اين موقع در لندن زندگیميکرده و خود نيز طرفدار اين عقيده بود نامه نويسیهائی داشته است. باشد افکار بلند اين انديشمندانجوابگوی افکار نادرست پاره ای امروزی هاینادرست انديش باشد. ايدون باد.

Creator

Baratlu, Ahmad

Source

Faslnameh_Summer_2008.pdf

Publisher

Persia House of Michigan

Date

2008 - Summer

Relation

Faslnameh_Summer_2008.pdf (p.2)

Format

application/pdf

Type

Text

Tags

Citation

Baratlu, Ahmad, “اندشمندانش شب آذربايجان و,” Persia House of Michigan, accessed October 5, 2024, https://phom.umd.umich.edu/items/show/4.

Output Formats