تاریخ کهن ایران

Dublin Core

Title

تاریخ کهن ایران

Description

چهارشنبه سوریچهارشنبه سوری نخستین شب جشن های پنج روز پایان سال استکه آن را پنج روز پنجه گویند و برگرفته ازآیین های باستانی و کیشزرتشتی است. ایرانیان از ۱۷۰۰ سال پیش از زایِش )میلاد(،تاکنون درآن پنج روز هرسال، با برافروختن آتش، جشن و شادیبرگزار می کنند. در گاهشمار زرتشتیان، سال ۳۶۵ روز فراگیر ۱۲ماه که هرکدام درست ۳۰ روز بود و ۵ روز پایان سال را پنجه مینامیدند.چهارشنبه سوری از دو واژه چهارشنبه و سوری که به مانه سرخاست برآمده است. سوری به گل سرخ و میهمانی نیز گفته می شود.آتش جهارشنبه سوری از شامگاه و تا برآمدن خورشید، روشن نگهداشته می گردد. آفتاب که پنهان می شد آتش را بر می افروختند تاسر به فلک کشیده وجانشین خورشید شود.این جشنی نیست که ویژگی و یا وابستگی به دینی داشته باشدچنانچه در میان پارسیان یهودی و مسلمان ، ارمنی ها، ترک ها، کردهاو زرتشتی ها رواج دارد. برخی از جشن های آریایی همراه باجشن های آتش است که با همان فردید )منظور(، در آن ها آتش میافروزند. مانند جشن های سده ، آذرگان، شهریورگان، و جشن"گجرسی" در ترکیههرآینه، به درستی انگیزه آن گرامی داشت آتش است.فردوسی و داستان چهارشنبه سوریبرپایه سروده هاى فردوسى بزرگ درشاهنامه، سیاوش فرزندکاووس شاه درهفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه، همسردیگری را به نام سودابه برمى گزیند. سودابه که زنى زیبا و هوسبازی بود آشق سیاوش درجوانیش مى گردد و نقشه ای برای بهچنگ آوردنش می ریزد :یکى روز کاووس کى با پسرنشسته که سودابه آمد ز درزناگاه روى سیاوش به دیدپراندیشه گشت و دلش بردمیدزاِشق رخ او قرارش نماندهمه مهر اندر دل آتش نشاندسودابه دراندیشه بود تا به گونه اى سیاوش را به کاخ خویش بهکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه کرد و او را فرا خواند:که باید که رنجه کنى پاى خویشنمائى مرا سرّ و بالاى خویشبیاراسته خویش چون نوبهاربه گِردش هم از ماهرویان هزارآنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به اوگفت:هر آنکس که از دور بیند تراشود بیهُش و برگزیند ترازمن هر چه خواهى، همه کام توبر آرم ، نه پیچم سر از دام تومن اینک به پیش تو افتاده امتن و جان شیرین ترا داده امسودابه پس از آن که از مهر و شیفتگی خود به سیاوش سخن مىگفت، هم زمان به او نزدیک شد، و به ناگاه او را درآغوش کشیده وبوسه هایی بر لب او زد:سرش تنگ بگرفت و یک بوسه دادهمانا که از شرم ناورد یادرُخان سیاوش چو خون شد ز شرمبیاراست مژگان به خوناب گرمچنین گفت با دل که از کار دیومرا دور داراد کیوان خدیوسیاوش خشمناک ازجاى برخاسته و آهنگ رفتن از کاخ سودابه راکرد. سودابه که از فاش شدن این رویداد بیم رسوایی داشت، داد وفریاد برآورد و درست بسان افسانه یوسف و زلیخا، دامن پاره کردهو گناه را به گردن سیاوش انداخت. هرآینه، سیاوش به سودابه گفتکه پدر را آگاه خواهد کرد:ازآن تخت برخاست با خشم وجنگبدو اندر آویخت سودابه چنگبدو گفت من راز دل پیش توبگفتم نهانى بد اندیش تومرا خیره خواهى که رسوا کنى؟به پیش خردمند رعنا کنى؟به زد دست و جامه بدرید پاکبه ناخن دو رخ را همى کرد چاکبرآمد خروش از شبستان اوُىفغانش زایوان برآمد به کوىدر پى جار وجنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از این پیشآمد آگاه شده و ازسیاوش پاسخ خواست. سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و براى پایا ) اثبات( نمودن آن آماده است تا از راهرویافروخته به آتش فروزان به گذرد. اگر گناهکار باشد در آتش خواهدسوخت و اگر پاک دامن باشد گزندی به او نه خواهد رسید.سیاوش بیامد به پیش پدریکى خوُد و زرین نهاده به سرسیاوش بدو گفت اندُه مدارکزین سان بود گردش روزگارسیاوش سپه را بدانسان بتاختتو گفتى که اسبش بر آتش بساختزآتش برون آمد آزاد مردلبان پراز خنده، رخ همچو وَرد )گل(چو بخشایش پاک یزدان بوددم آتش و باد، یک سان بودسواران لشکر برانگیختندهمه دشت پیشش درم ریختندسیاوش به تندرستى و چاپکى و چالاکى به همراه اسب سیاهش ازآتش گذشت و برون آمد.یکى شادمانى شد اندر جهانمیان کِهان و میان مِهانسیاوش به پیش جهاندار پاکبیامد بمالید رخ را به خاککه ازتفت آن کوه آتش به رَستهمه کامه دشمنان کرد پستبدو گفت شاه، اى دلیر جهانکه پاکیزه تخمى و روشن روانچنانى که از مادر پارسابه زاید شود بر جهان پادشاسیاوخش را تنگ در برگرفتز کِردار بد پوزش اندر گرفتمى آورد ورامشگران را بخواندهمه کام ها با سیاوش براندسه روز اندرآن سور مى درکشیداین داستان و آزمایش گذرسیاوش از آتش دربهرام شید )سهشنبه( پایان سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید )جمعه یاآدینه( جشن ملى، اَودار )اعلام( شد و درسراسر کشور پهناور ایرانبه فرمان کیکاووس سورچرانى و شاد مانى برپا گردید. از آن پس بهیاد پرِش و رهایی سرفرازانه سیاوش ازآتش، همواره ایرانیان،واپسین شب بهرام شید )سه شنبه شب(، شب بیست وششم از ماهاسفند را به یاد سیاوش و پاکى او با پریدن از روى آتش، جشن مىگیرند.کَندایی )فلسفه( چهارشنبه سوریآتش و روشنایی آن از دید ایرانیان نماد چیرگی برتاریکی،تباهی، بیماری و پلیدی است. از این روی آن را وَرجاوند )مقدس(می دانند. یافته های پژوهشی نشان می دهد كه همگی آیین ها ویادمان هایی كه مردم ایران بر پا می داشتند و بخشی از آن هاهمچنان در فرهنگ این سرزمین پایدارمانده است، با منش، کردار وخرد نیاكان ما درآمیخته بود. بی شک درهمه آن ها، باورمندی بهخدا، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان ومرگ پرستان،در قالب نمادها ، نمایش ها وآیین های گوناگون گنجانیده شده بود .روشنی، آتش و آفتاب نماد اهورامزدا است. شید ) نور( مایه زندگیوخورشید ابزار زندگی است.در میان همه نژادهای آریایی، آتش از جای گاهی والابرخوردار است. تبارها وگروه های گوناگون آریایی در سراسراروپا وآسیا وهند، افسانه ها وداستان های فراوانی درباره آتش ونگهداری ازآن داشته و دارند، میان یونانیان و رومیان و برخی ازملت های دیگر اروپایی نیز، جشن هایی همانند جشن های آتشایرانی هنوز برگزار می شود.ایرانیان باستان برآن باور بودند که نه باید چرکی وآلودگیسال کهنه را با خود به سال نو و نوروز برد. و چون همه آلودگی هارا با شست وشو نه میتوان زُدود، به زُدایش گری آتش روی میآوردند. با از میان بردن ابزار، رخت و پوشاک های کهنه و بیبهره، به پالایش و گند زدایی جای زندگی می پرداختند. این کردار،گونه ای خانه تکانی هم به شمار می رفت. دود آتش، در دور کردنو ازمیان بردن خَستَران )حشرات( و گزندگان، ارمغان دیگری از آناست.روشنی و آتش نماد آهورمزدا، که پاکی، سازندگی، وتندرستی را همراه دارد. تاریکی وتیرگی نماد اهریمن است کههمراه با بیماری، زشتی، بدی و همه پلیدی ها است. افروختن آتش،راه یافتن پرتو خرد در دل و روان است.آیین های چهارشنبه سوریبوته افروزی ، آب پاشی و آب بازی، فالگوش نشینی، قاشقزنی، كوزه شكنی، فال كوزه، آش چهارشنبه سوری، آجیل مشکلگشا ، شال اندازی ، شیر سنگی، ) توپ مروارید ( وجزآن … نمونههایی ازاین آیین است.کوزه شکنیدر شب چهارشنبه سوری کوزه های سفالی کهنه را از بالایبام خانه به زیرافکنده و می شکستند و کوزه نویی را جای گزین آنها می ساختند. این آیین هم اکنون نیز در برخی از شهرهای ایرانبرپا است. ایرانیان براین باورند که درسراسرسال شر و بدشگونیها درکوزه جم )جمع( می گردد که با شکستن آن، پلیدی ها و بدی هادور خواهند شدقاشق زنیاگر خانواده ای بیماری داشته باشد، به نیتی )نیت( تندرستیاو در شب چهار شنبه سوری، دختران و پسران جوان همسایه،چادری بر سر و روی خود می کشند تا شناخته نه شوند. آن ها آوندی)ظرفی( برداشته و درِ خانه های آن کوی را می کوبند و بی اینکهسخنی به گویند، با قاشق به آن آوند می زنند، کدبان خانه از سدایقاشق هایی که به کاسه ها می خورد به درِخانه آمده و به کاسه هایآنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، نقل و پول می ریزد. آنخوراکی ها را به ناخوش می دهند و یا با آن پول چیزی می خرند وبه او می دهند. دختران نیز امیدوارند زودتر به خانه بخت بروند )آیا)؟ Halloween هالاوین برگرفته از همین آیین نیستشال اندازیشال اندازی هنوزهم در شهرها و روستاهای همدان و زنجانبرگزار می شود. پس از خاموشی آتش و کوزه شکستن و فالگوشی و گره گشایی وقاشق زنی، جوانان چندین دستمال ابریشمی رابه یک دیگر گره زده، از آن تنابی رنگین به درازای سه مترمی سازند. آنگاه از راه پلکان خانه ها یا ازروی دیوار، آن را ازروزنه دودکش درون خانه پایین می آورند و یک سر آن را خود دربالای بام دردست می گیرند، آنگاه با چند سرفه بلند خانه دار را آگاهمی سازند. کدبان و یا کد بانوی خانه، درگوشه شال آن ها هر آنچهآماده کر`ده اند می ریزند و گره ای بر آن می زنند. سپس با یکتکان، شال انداز را آگاه می سازند. آنان شال را بالا می کشند و گرهشال را باز می کنند. اگر چنانچه درآن:- نان باشد، نشانه فراوانی است- شیرینی، نشانه شیرین کامی و شادمانی- انار، نشانه بسیاری فرزندان آینده- گردو، نشان درازای زیوَش )عمر(- بادام و فندق، نشانه استواری و برد باری در برابر دشواری ها- کشمش، نشانه پرآبی و پربارانی سال نو- سکه نقره، نشانه سپید بختی استنیتی )نیّت(فال گوشی و گره گشاییدختران جوان نیتی )نِیّت، عربی گشته از فارسی نیتی(می کنند و پشت دیواری می ایستند و به سخن رهگذران گوش فرامی دهند و سپس با چَم )معنی و تفسیر( این سخنان پرداخته و نیتیخود را بر می آورند.

Creator

پیراک, ههادی

Source

spring 2020.pdf

Publisher

Persia House of Michigan

Date

2020 - Spring

Relation

spring 2020.pdf (p.6)

Format

application/pdf

Type

Text

Tags

Citation

پیراک, ههادی, “تاریخ کهن ایران,” Persia House of Michigan, accessed October 5, 2024, https://phom.umd.umich.edu/items/show/321.

Output Formats