نخبگان معاصر : نمایش و نمایشنامه نویسی

Dublin Core

Title

نخبگان معاصر : نمایش و نمایشنامه نویسی

Description

زندگی اجتماعی برای بشررسوم و آدابی پدید آورده، پیشوایان فکریاندیشه ها و عادتهای خاصی را نقش جان ودل مردم کرده، و شکوهنیرو های سیاسی و دستگاههای شاهانه همواره برای مردم عادیچشمگیر و فریبا بوده است. همه اینها در درون مردم روزگارانپیش چنان اثری بر جای نهاده که تقلید آن را به عنوان بازی وسرگرمی پذیرفته اند و در صحنه سازیهایی که پایه اول هنر نمایشبوده است، این گیرایی را باز نموده اند. پس نخستین نمایش های بشرتقلید طبیعت یا بازتاب خوی ها و پیمانهای اجتماعی بوده است.هیچ نمی دانیم نخستین انسانهایی که بازیگری را آغاز کردند، کی،کجا، یا چگونه می زیستند و نامشان چه بوده! شاید یونان گاهوارهنخستین نمایشگران بوده! اما این نکته ایست که هیچ کس در برابرش"آری" یا "نه" نخواهد گفت. فقط میدانیم که بازیگران از آغاز تا –امروز مردم را خندانده اند، گریانده اند، راهنمایی کرده اند، از –زشتی باز داشته اند، عواطف انسانی را بیدار کرده اند و بیشتر آنهاخود همواره ستم کشیده اند. نتیجه زحمات نمایشگری پدیده هاییبوده که امروز تاریخ هنر آنها را گروهبندی میکند و بر هر گروهنامی خاص می گذارد. این نامها فارسی نیست و ما ناچاریم از زباناروپائیان آنها را بگیریم و بکار ببریم.بسیاری از نمایشنامه نویسان داستانی را بر صحنه بازی نشانده اندکه در آن گوشه ای از زندگی چند انسان به چشم می آید و سرگذشتی است که مانند همه سرگذشت ها غم و شادی دارد، عشق ونفرت دارد، آسانی و دشواری دارد و بسیار چیزهای دیگر.نمایشنامه نویسان در این صحنه ها، حرکت ها و سخن های شورانگیز و گیرنده ای را جای داده اند که بینندگان را جذب میکند و تاپایان بازی در پی خود می کشاند. این نمایشنامه را درام ) drama ( می گویند، و اگر با آواز همراه باشد درام لیریک ) Lyric Drama (، در ادبیات قدیم اروپا این درام لیریک یا غنایی را ملودرام ) Melodrama ( هم گفته اند. اما امروز ملودرام به درامهای مردم پسند می گویند که بیشتر سر انجام خوب و دلپذیری داردو بعد از نمایش، در روح بیننده غمی بر جای نمی گذارد.نوعی دیگر از پدیده های نمایشی تراژدی است ) Tragedy ) .تراژدی های قدیم اروپا بیشتر منظوم بوده است و به همین دلیل درتعریف تراژدی گفته اند: نمایشنامه منظومی است که وقایع آن ترحمو دلسوزی بیننده را بر می انگیزد. قهرمان تراژدی ها بیشتر یکچهره تاریخی است که مصیبتی بزرگ بر سرش می آید و چوندوست داشتنی است بیننده نمایش از رنج او رنج می برد و احساسمیکند که میان موضوع داستان و عواطف او ستیزه ای در گیر است.آنچه ما در ایران خودمان به نام شبیه خوانی داریم و آنچه در گذشتهبیاد قهرمان تاریخی خود داشته ایم در واقع تراژدی است.در برابر تراژدی پدیده نمایشی دیگری داریم که کمدی ) Comedy( نامیده میشود و در آن عادت و خوی قهرمان با نکته سنجی واغراق به گونه ای نمود میشود که برای بیننده خنده آور است. در ایننوع نمایش همه کوشش نویسنده این است که بیننده را به خنداند، باسخن، با حرکت، با آرایش و گریم و یا هر ابزار دیگری که خندهآور باشد. کمدی بیشتر در میان مردم عادی موفقیت دارد زیرا درکمدی ذهن بیننده برای ادراک موضوع کمتر رنج می برد و حتیخستگی مسائل زندگی و اندیشه های روزانه از این راه کاهش مییابد.در برخی از نمایشنامه ها صحنه های گوناگون کمدی و تراژدی باهنرمندی نویسنده به یکدیگر آمیخته است و هر صحنه با اینکه دنبالهصحنه های دیگر است میتواند زمینه ای متفاوت داشته باشد. اینپدیده های نمایشی را تراژی کمیک ) - Tragi-Comic ( می گویند.در شمار پدیده های نمایشی باید از نوعی بازی بی سخن نیز یاد کنیمکه آنرا اروپائیان پانتومیم ) Pantomime ( نام گذاری کرده اند ودر فارسی نزدیک ترین واژه ای که برای آن میتوانیم بکار بریم"لال بازی" است. در این نوع نمایش تنها حرکت چهره و اندامهایبازیگر است که معنی خاصی را به ذهن بیننده می رساند، به همیندلیل کار نمایشنامه نویس و بازیگر در این نوع نمایش، بسیار دشواراست. نمایشنامه نویس باید چنان بر زبان چیره باشد که درست آنچهرا که می اندیشد در نوشته خود باز نماید و بازیگر چنان ذهندریابنده ای داشته باشد که با خواندن نوشته او جان سخن را احساسکند و با حرکت بنمایاند.خیمه شب بازی هم از پدیده های نمایشی دیرینه جهان است، بازیعروسکی یا ) Puppet Show ( که در آن عروسک هایی را بارشته های نازکی به بالای صحنه بسته اند، به اراده گردانندگان درصحنه جا بجا میشوند و از زبان آنها سخنانی در پشت صحنه برزبان می آید. موضوع خیمه شب بازی ها بیشتر تکراری و ثابتاست و در میان بسیاری از ملتها یک موضوع سالیان درراز درصحنه بازی میشود. امروزه این بازی بیشتر جنبه سرگرمی دارد ودر پارکهای تفریحی کودکان و گردشگاهها انجام میشود.نقالی و دکلماسیون هم در شمار هنر نمایش است. در ایران هنرنقالی از دیر باز ابزار پرورش روح مردم بوده است. طبقه مرفههمواره اوقات فراغت خود را در میدانها یا در کاروانسرا ها بهشنیدن نقل های حماسی و تاریخی می گذراندند و پس از پیدایی قهوهخانه ها این هنر رونق گرفت و همگانی شد. موضوع داستانهاسرگذشت شخصیت های تاریخی یا افسانه ای بوده که با بیان وحرکات خاص نقالان به شیوه ای جذاب گفته میشده و ساعتهاشنوندگان را سرگرم نکاه میداشته.هنر نمایش در جهان امروز، همه این پدیده ها را دارد و در برخیموارد در نمایشنامه ها سخنانی هست که زبان قرن ماست. در نوشتههای برتولت برشت آلمانی ) 1898 - 1956 ( ما شاهد اندوه حاصلاز بی سامانی زمان حاضر هستیم، و زنده تر و تازه تر از او درکار های آلبر کامو، پس از او درنمایشنامه های ساموئل بکت که –سرآمد نمونه های تآتر پوچی است انبوهیِ مسایل زندگی و نا –شناختگی هستی، تراژدی دردناکی را نشان میدهد. باید توجه کنیم کهتئآتر پوچی یا پوچ به خلاف نامش بی معنی نیست، بلکه بیش ازنمایشنامه دیگر برای شنونده و بیننده پیام دارد اما برجسته ترینپیامش این است که : در برابر این جهان بی کران ما بیش از هرچیزاحساس می کنیم که : نمی دانیم و این سرگردانی زندگی را برماتلخ و دشوار می کند و واقعیت آنچه هست ابهامی تأثرانگیز دارد.شاید بتوان گفت آنچه خیام خودمان را هشت قرن پیش نومید و دلگیرکرده بود در جهان امروز گریبانگیر همه اندیشمندان است و جبرزمان را همه آنهایی که کتاب می خوانند و فکر میکنند، احساسکرده اند. این نکته ایست که درام های بکت را تراژدی می کند. نکتهای که بیک ملت یا یک شهر اختصاص ندارد. جهانی با این ابهامدست بگریبان است.بعد از این مقدمه نارسا، نگاهی بیاندازیم به ایران و گذشته نمایش وبازیگری در آن. در یک نگاه کلی به تاریخ گذشته، دید جامعه ایرانیرا در برابر هنر نمایش اینگونه درمی یابیم که :1 . نمایش در جامعه گذشته ایران یک هنر و به عبارت دیگر یکعنصر تمدن شناخته نمی شود.2 . ارزش و تأثیر نمایش در پرورش روان و تکامل شخصیت مردمتا پایان سده سیزدهم هجری نا شناخته است.3. مذهب، آنرا در شمار کار های بیهوده می داند.4 . از آنجا که بازیگری و نمایش وظیفه یی بزرگ در خرده گیریاز خطا های مردم و باز نمودن بدی های جامعه دارد، حکومت هایاستبدادی گذشته آنرا دوست ندارند و پیش خود می گویند "اینسرگرمی به درد سرشنمی ارزد."5 . زندگی قدیم شرقی ها، یک زندگی کشاورزی است که با ید هرفرد در فکر فراهم آوردن نیاز خانواده باشد، لذا در گذران سال وماهش جایی برای سرگرمی و بازی نیست.6 . از دیرباز درونگرایی نشانه آشکار خوی شرقی شمرده شده. اگردر میان ما سخنی از پرورش روان آدمیان بر زبان آمده، هموارهرهنمای ما گوشه گیری و انزوا بوده، هیچ کس نگفته که بازیگری ونمایش هم می تواند ما را به کمال نزدیک کند.با همه اینها نمی توان گفت که مردم ایران در سی قرن گذشته باهنر نمایش بیگانه بوده اند. در گوشه های تاریخ اشاره ها و نشانههایی هست که این سخن را تأیید میکند:در تاریخ هخامنشیان خوانده ایم: هنگامیکه کمبوجیه برای گشودنسرزمین مصر رفته بود مرردی بنام گئوماتا بر پادشاهی وی دستانداخت و چون کمبوجیه از مصر بازگشت مردم بر گئوماتا شوریدندو او را بر انداختند. و نوشته اند که از آن پس هر سال در همانتاریخ مراسمی به یاد کشتن او بر می شده و مردم هر شهر و کویمجسمه از او میساختند و در آتش می افکندند و این کار را "مغکشان" می گفتند.در روایات حماسی ایران نیز سرگذشتی از سیاوش فرزند کیکاووسداریم که زن پدرش سودابه دل به او باخت و چون سیاوش به اوروی خوشی نشان نداد تهمت خیانت بر سیاوش بست و سرانجامسبب شد که او را از ایران به توران فرستادند و در توران به دستیاران افراسیاب نابود شد و کشتن سیاوش سالیانی دراز میان ایران وتوران جنگهای خونین پدید آورد. نوشت اند که ایرانیان از آن پسهر سال سرگذشت اندوهبار سیاوش را به صحنه می آوردند وبرایش می گریستند. این "گریستن مغان" تا سه چهار قرن اولاسلامی در خراسان و ماورالنهر رواج داشته است و شاید درروزگار آل بویه تعزیه خوانی و شبیه خوانی بیاد شهدای کربلا – –با تقلید از "گریستن مغان" پدید آمده باشد.این شبیه خوانی ها که برای پرورش روح مسلمانان پدید آمده است –در فرهنگ سرزمین ما همان مقامی را دارد که تراژدی در یونان –باستان داشته است و دارد، و میتوان گفت که ایرانیان از میان بازیهای نمایشی گوناگون، نوع تراژدی را بیشتر پرورده اند و در هرزمان بر اساس سنت های ملی و مذهبی قهرمانانی را برای تراژدیخود برگزیده اند. زنده کردن حماسه شور انگیز حسینی را در صحنههای شبیه خوانی، عضدالدوله دیلمی آغاز کرد و چون شکوهپادشاهی آل بویه پایان گرفت چند قرن جلوه تازه ای از آن دیده نشدو در زمان صفویان هم که آیین شیعیان رونق گرفت باز به – –نوحه خوانی و یاد نامه خوانی بیشتر توجه میشد و بزرگان مذهبیکمتر روا میداشتند که تراژدی کربلا بر صحنه بیاید. اما در زمانقاجاریان این کار گسترش یافت. دربار و دولت خود پیشگام بودند وهر سال در "تکیه دولت" در جنوب کاخ گلستان آنچه را در – –کربلا گذشته بود زنده میکردند و خاندان قاجار هم خود به دیدن آنمی رفتند و در آن سوگ می گریستند.نکته دیگری که در تاریخ ما نشانه آشنایی با نمایش و بازیگریاست، وجود چند اصطلاح نمایشی در شعر ها و نوشته هایگذشتگان است مانند این سخن فردوسی:به بازیگری ماند این چرخ مست که بازی نماید به هفتاد دستیا این گفته نظامی گنجوی:مپندار کز بهر بازیگری است سرا پرده یی این چنین سرسری استیا این بیت حافظ :حلقه زلفش تماشاخانهِ باد صباست جان صد صاحبدل آنجا بسته یکمو ببیننوعی نمایش تکراری هم در سرزمین ما هست، همان بازیهای بهاصطلاح روحوضی، که در عروسی ها و سور های گوناگون میبینیم و بیشتر در ولایات ایران به صورت آداب و سنن در آمده و درشمار ادبیات عوام است که در هر شهر یا استان ایران موضوع وشیوه اجرای خاصی دارد.این ها نشانه هایی است از آنکه ما نمایش را می شناختیم و شاید آنرادوست می داشته ایم اما هرگز نمایشگران ما خود را در شمارسرآمدان جامعه ندیده اند و اگر دلقک ها و مسخره ها را گاه بهدرباری فرا خوانده اند هیچ یک از آنها جای پای استواری در دربارنیافته اند. در بارگاه محمود غزنوی مردی بنام طلحک یا تلخکبرای بزمها و سرگرمی های شاه، بازی ها و شوخی های شیرینپدید می آورده؛ دربار شاه عباس صفوی هم جایی برای نکته گویانداشته است. در تاریخ این شاه با نام "کل عنایت" بسیار بر یخوریم. شاید درخشان ترین نمونه این گروه کریم اصفهانی –معروف به کریم شیره ای باشد که همزمان ناصرالدین شاه بوده و –هنوز سالخوردگان روزگار ما از او خاطره هایی دارند. کریم درنمایشنامه نویسی و کارگردانی هم دستی داشته و علاوه بر بذله گوییگاه برنامه هایی برای خاندان شاهی و ندیمان آنها بر پا می کردهاست. اینها دست کم در روزگارانی که زبان حق در کام و شمشیردادگری در نیام بود، گفته هایشان دلهای سوخته را آرام میکرد.در صد و چند سال اخیر تنی چند از ایرانیان کوشیده اند که نمایش راابزار نشر اندیشه های تازه کنند. از دوران مشروطیت میتوان ازفتحعلی آخوند زاده یاد کرد که در قفقاز چندین نمایشنامه انتقادی بهترکی نوشت و در آنها از کار های گوگول و مولیر تقلید کرد وهمین نمایشنامه ها را میرزا جعفر قرجه داغی که در وزارت –دادگستری کار میکرد بفارسی درآورد و نخستین بار هفت –نمایشنامه او را با مقدمه ای در باره ارزش نمایش و تاثیر آن درپرورش روان آدمی، بچا پ رسانید. در سالهای بعد هم متن ترکی وترجمه فارسی این نمایشنامه ها در ارو پا دوباره چا پ شد. )جلدچهارم تاریخ ادبی ایران شرحی در این مورد دارد صص 327 -338 )پس از نخستین کوشش ها در این زمینه، ملکم خان وزیر مختار –دولت ایران در لندن سه نمایشنامه نوشت و در پا ورقی روزنامه"اتحاد" تبریز چا پ کرد و در سال 1340 ق ) 1300 ش( در چاپخانه کاویانی برلین دوباره این نمایشنامه ها به چا پ رسید. درنمایشنامه های ملکم خان نکته های باریک هنری کم است اما باتوجه به این که مسایل آن روزگار را با نکته سنجی باز میگویدارزشی دارد. عنوان این نمایشنامه ها هم نشان از ابتدایی بودن آنهادارد:- سرگذشت اشرف خان حاکم عربستان در ایام توقف او درتهران- طریقه حکومت زمانخوان بروجردی- کربلا رفتن شاهقلی میرزا و سرگذشت توقف چند روزه اودر کرمانشاهان نزد شاه مراد میرزا حاکم آنجا.نخستین نمایشنامه های زبان فارسی بدین سان پدید آمد و به مردمهشدار داد که نمایشگری هم در تمدن جایی دارد. در سال 1326 ق( 1286 ش(، در تهران روزنامه ای بنام "تئاتر" بیرون آمد که هرماه دوبار چا پ میشد و بیشتر ستونهای آنرا نمایشنامه هایی پرمیکرد که در سرزنش دستگاه استبداد بود.در دوران سلطنت رضا شاه این هنر هم مانند عناصر دیگر تمدنارج بیشتری یافت. در وزارت فرهنگ اداره بررسی نمایش پدید آمد.در برنامه های تفریحی و در جشنهای دبستانها و دبرستانها استعدادبازیگری کودکان و نو جوانان میدان خود نمایی یافت و بدین ترتیبنویسندگان بیشتری دست به کار فعالیت در این رشته شدند. برخی ازایشان عبارتند از:دکتر مهدی نامدار یکی از صمیم ترین دوستان این هنر بود کهشاگردان بسیاری از او بهره گرفتند. یکی از چهره های درخشاننمایش مصطفی اسکویی بود. او در پاریس و مسکو دوره هایی راگذراند و از پایه گذاران هنرکده هنر پیشگی تهران است. تئاتر"آناهیتا" هم نتیجه کوششهای اوست.شاد روان رضا کمال فرزند کمال الدوله و معروف به شهرزاد – –یکی دیگر از دلباختگان این راه بوده. نمایشنامه " پریچهر و پریزاد"او شهرتی دارد و "در سایه حرم"، "عروس ساسانیان"، "مجسمهمرمر"، "مرگ کلئو پاترا" و "زردشت" را هم میتوانیم از کار هایارزنده بشمار آوریم. شهرزاد در شهریور 1316 شمسی خودکشیکرد.شادروان حسن مقدم معروف به علی نوروز از نکته سنج ترین – –نمایشنامه نویسان زبان فارسی بوده و نکته های انتقادی را در نوشتههای خود هنرمندانه گنجانیده است. "ایرانی بازی" و "جعفر خان ازفرنگ آمده" دو نمایشنامه معروف و با ارزش اوست. علی نوروزدر سال 1304 توسط بیماری سل از پا درآمد.از دیگر پیشروان هنر نمایش در ایران باید از سید علی نصر نامبرد. او را پدرتئاتر ایران شمرده اند. مردی بودد تحصیل کرده کهدر هنر و ادب مایه بسیار داشت. بیش از یکصد و بیست نمایشنامهنوشت و از نخستین کمدی نویسان زبان فارسی بود. در سال 1320هنرستان هنرپیشگی تهران را پدید آورد و سر انجام بعد از سالیانیجانبازی در راه این هنر در 25 بهمن 1340 با یک سکته قلبی ازجهان رفت. نمایشنامه معروفی دارد بنام "عجب پوکری !".در شمار کسانیکه در زمینه هنر نمایش زحمت کشیدند باید از کسانیچون دکتر غلامحسین ساعدی معروف به گوهر مراد و حمید – –سمندریان و بهرام بیضایی نیز باید یاد کرد. از ساعدی نمایشنامههای "آی بی کلاه و آی با کلاه" ، "بام ها و زیر بام ها" ، "چوببدست های ورزیل" و کار های پر مایه دیگری بر صحنه آمده است.سمندریان کوشیده که از بهترین نوشته های نمایشی جهان نمونه هاییرا بر صحنه آورد و از آن میان دوزخ )از ژان پل سارتر(، اشباح)از ایبسن(، باغ وحش شیشه ای )از تنسی ویلیامز(، طبیب اجباری)از مولیر( و مرده های بی کفن و دفن )اثر دیگری از سارتر( رامیتوان نام برد. بهرام بیضایی کتاب ارزنده یی در باره سیر نمایشدر ایران نوشته است و نمایشنامه های خود او هم ارزشی فراواندارد. نمایشنامه "پهلوان اکبر می میرد" از کار های خوب اوست.غیر از اینها که نام بردم هستند نمایشنامه نویسانی که کار های باارزشی عرضه کرده اند که شرح همه آنها در این مختصر نمیگنجد. علاوه بر نمایشنامه نویسان برخی از نویسندگان روزگار ما همدر جوار کار های خود نمیشنامه هایی نوشته اند. از جمله صادقهدایت سه نمایشنامه "مازیار، پروین دختر ساسان، و افسانه آفرینش"را میتوان نام برد. از استاد سعید نفیسی نمایشنامه ای برجا اس بنام"آخرین یادگار نادرشاه". نمایشنامه "اخوی زاده" از نوشته هایافراشته گیلانی است. عماد عصار که نشریه "آشفته" را منتشرمیکرد، نمایشمامه "اشتباهات خنده آور" را پدید آورد. از میرزادهعشقی نمایشنامه های "رستاخیز سلاطین ایران در مداین"، "ایده آلیک پیرمرد دهقان" در دست است. احمد بهار مست از شاهنامهفردوسی، نمایشنامه های "رزم بیژن و هومان" ، "بزم بهرام گور"،اقتباس کرده و نوشته است. از عبدالحسین نوشین "خروس سحر"،"تاثیر زن وظیفه شناس" شهرتی دارد. صادق چوبک نمایشنامه ایدارد بنام "توپ لاستیکی". از ذبیح بهروز دو نمایشنامه "شاه ایران وبانوی ارمن"، و "جی جَک علیشاه" معروف است. "بر مکیان" نامنمایشنامه ای تاریخی از سید عبدالرحیم خلخالی است. از استادعلینقی وزیری نمایشنامه "روز پذیرایی" را میتوان نام برد. از محمدحجازی هم پنج نمایشنامه "حافظ"، "عروس فرنگی"، "مسافرت قم"،"حاجی آقای متجدد"، "محمود آقا را وکیل کنید" شهرت یافته است.دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی هم کار های ارزنده ای برای جوانان وکودکان کرده و نمایشنامه "چراغ" از کارهای خوب اوست ... وبسیاری دیگر.

Creator

محمود, معلمیان

Source

spring 2020.pdf

Publisher

Persia House of Michigan

Date

2020 - Spring

Relation

spring 2020.pdf (p.4)

Format

application/pdf

Type

Text

Tags

Citation

محمود, معلمیان, “نخبگان معاصر : نمایش و نمایشنامه نویسی,” Persia House of Michigan, accessed October 5, 2024, https://phom.umd.umich.edu/items/show/320.

Output Formats