عرفان فرنگی

Dublin Core

Title

عرفان فرنگی

Description

در جلسات هیئت مدیره خانه ایران اکثرأ گفتگوها در این زمینه است که از چه طریقی میتوانیمتماس خود را با ایرانیان منطقه حفظ کنیم و درمشکل گشاييها مدد رسان باشیم. همیشه به اینبن بست میرسیم که داوطلب به تعداد کافی نداریمو در بسیاری از موارد از تخصص لازمبرخوردار نیستیم. با این حال با وجود هموندانمتخصص قادر خواهیم بود در حد معقول بهیاری بشتابیم. گاهی اوقات تخصص چندانی هملازم نیست. مثلأ برای "غریب شهر" که بایددوباره زندگی را از صفر شروع کند همانتجربه سالها در این "لامکان" بودن میتواند موثرباشد. بیاد ماجرایی افتادم که آنرا با عنوانعرفان فرنگی برایتان بازگو میکنم.هویج، تخم مرغ، و قهوه... بعد از این هرگزنسبت به فنجان قهوه خود بی تفاوت نخواهیدبود.زن جوانی نزد مادر خود رفت و سر شکایت اززندگی خود باز کرد و مشکلات را بازگو میکردو به این نتیجه رسید که زندگی بسیار سختاست و نمی داند چگونه باید ادامه دهد. ازبگومگو ها خسته شده بود و مشکلات یکی پساز دیگری روح او را آزرده کرده بود و معتقدبود هنوز یک مشکل حل نشده، مشکل دیگریسر بر میاورد.مادر او را به آشپزخانه برد و سه ظرف را پراز آب کرد و آنها را روی شعله قرار داد تا آبهابه جوش آمدند. در ظرف اولى چند هویجانداخت و در دومی یک تخم مرغ و سومی رابا پیمانه ای قهوه مخلوط کرد و در سکوت کاملگذاشت که بجوشند.در حدود بیست دقیقه بعد شعله ها را خاموشکرد و با قاشقی هویج ها را در آورد و آنرا درظرفی دیگر ریخت، بعد تخم مرغ را بیرونآورد و آنرا هم در بشقابی گذاشت، بعد قهوه راهم بهم زد و در فنجانی دهان گشاد ریخت. بعدرو کرد به دختر و گفت "بگو ببینم چه میبینی؟"دخترک پاسخ داد " هویج، تخم مرغ، و قهوه!"مادر از او خواست تا نزدیک تر برود و هویجها را لمس کند و دخترک چنین کرد و اظهارداشت "نرم شده اند". مادر سپس از او خواستتا تخم مرغ را بشکند. پس از جدا کردن پوسته،وی با تخم مرغی سفت روبرو شد و گفت "سفتشده است". سرانجام مادر از دختر خواست کهجرعه ای از قهوه را بنوشد. لبان دختر به خندهشکفت چون عطر و طعم قهوه مطبوع بود.آنگاه دختر پرسید "خوب مادر چه چیزی رامیخواهی ثابت کنی؟"مادر گفت همه اینها در یک موقعیت سخت وگزنده قرار داشتند. بعبارت دیگر همه در آبجوشانده شدند ولی هر کدام عکس العمل خاصیاز خود نشان دادند. هویج خیلی قرص و محکمبود و وقتی با آب جوش روبرو شد نرم وانعطاف پذیر خارج گشت. تخم مرغ شکننده بودو پوسته سخت خارجی مایع لرزان داخلی اش راحفظ میکرد، اما پس از جوشش در آب درونشسفت و محکم شد و نیازی به پوسته بیرونینداشت. ولی دانه های آرد شده قهوه ازخصوصیات یگانه ای برخوردار بود که توانستبر آب جوش اثر کند و ماهیت آنرا تغيير دهد.حال تو کدام یک از اینها هستی؟ زمانی کهسختی روی میاورد، چگونه پاسخ میدهی؟ آیا توهویجی یا تخم مرغ و یا دانه قهوه؟در این مورد فکر کن که من كدامم. آیا منهمانند هویج سخت و استوارم اما در برابر شدایدمقاومت را از دست میدهم و ضعیف میشوم؟يا من همانند تخم مرغ دارای قلبی نرم و باانعطافم ولی در برابر شداید سخت میشوم؟ آیامن دارای روحی نرم و ملایم هستم که با اندکمشکلی از قبیل جدائی، گرفتاری های مالی،مرگ عزیزی، یا گرفتاری های دیگر سخت دلمیگردم؟ آیا پوسته خارجی ام تغییری نمیکندولی از درون سخت دلم؟یا اینکه من همانند دانه قهوه هستم که آب داغ رادگرگون میکنم؟ درست در همان شرایط سختیکه درد آفرین است. آب چون داغ میگردد عطرو مزه مرا بیشتر و بهتر میکند. اگر تو شبیه قهوهباشی، در زمان سختی ها در بد ترین شرایط،بهترین موقعیت را برای خودت فراهم میکنی.در عین مشکلات، چگونه رفتار میکنی؟ مثلهویج، تخم مرغ، یا قهوه؟امیدوارم که آنقدر شادی برایت فراهم باشد کهشادمان باشی، آنقدر مشغله داشته باشی که تو راقوی تر کند و آنقدر غصه که تو را انسان نگاهدارد و آن قدر امید که شادمانت کند.خوشبخت ترین مردم آنها نیستند که همه چیز دراختیار دارند، بلکه آنهائی هستند که حد اکثربرداشت و استفاده را از موقعیت ها می کنند.روشن ترین آینده بر مبنای گذشته های فراموششده است. پیشرفت در زندگی وقتی امکان پذیراست که شکست ها و دل شکستگی های گذشتهرا پشت سر بگذاری.وقتی تو متولد شدی، تنها تو گریه میکردی و همه اطرافیان خندان بودند. به نحوی زندگی کنکه در پایان تو فردی باشی که خندانی و همه دراطراف تو گریان.محمود معلميان

Source

vol4_no3_fall2005.pdf

Publisher

Persia House of Michigan

Date

2005 - Fall

Relation

vol4_no3_fall2005.pdf (p.3)

Format

application/pdf

Type

Text

Tags

Citation

“عرفان فرنگی,” Persia House of Michigan, accessed July 4, 2024, https://phom.umd.umich.edu/items/show/764.

Output Formats