سیری در سفینه حافظ

Dublin Core

Title

سیری در سفینه حافظ

Description

شرح غزل: ای پادشه خوبان داد از غم تنهاییدل بی تو به جان آمد وقت است که بازآییمشتاقی و مهجوری در از تو چنانم کردکز دست بخواهد شد پایاب شکیباییای درد توام درمان در بستر ناکامیوی یاد توام مونس در گوشه ی تنهاییدر دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیمیملطف آن چه تو اندیشی ، حکم آن چه تو فرماییفکر خود و رای خود در عالم رندی نیستکفر است درین مذهب خودبینی و خود رایییارب به که شاید گفت این نکته که در عالمرخساره به کس ننمود آن شاهد هرجاییدیشب گله ی زلفت با باد همی گفتمگفتا : غلطی بگذر زین فکرت سوداییصد باد صبا آنجا با سلسله می رقصنداین است حریف ای دل تا باد نپیماییساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیستشمشاد خرامان کن تا باغ بیاراییدایم گل این بستان شاداب نمی مانددریاب ضعیفان را در وقت تواناییزین دایره ی مینا خونین جگرم می دهتا حل کنم این مشکل در ساغر میناییحافظ شب هجران شد بوی خوش صبح آمدشادیت مبارک باد ای عاشق شیداییبحر هزج : مفعول مفاعیلن ، مفعول مفاعیلن-------------------------------------------------------پیشینه ی تاریخی شعراین غزل به احتمال زیاد ساخته ی حوالی ۷۶۷ هجری قمری ست کهشیراز به مدت دو سال در تصرف شاه محمود برادر شاه شجاع بودکه توانسته بود با کمک نیروی های سلطان اویس ایلخانی ، سلطانقدرتمند ال جلایر شیراز را از دست شاه شجاع بیرون آورد و او رادر ابرقو و کرمان سرگردان کند . در این مدت ترکان ال جلایر چنانعرصه را بر مردم شیراز تنگ کردند که خود آن ها از شاه شجاعتقاضا کردند به شیراز باز گردد تا با کمک آن ها محمود و ترک هایسپاه او را بیرون کنند . قبل از این که شاه شجاع با سپاهیانی که گردآورد به شیراز برسد محمود که خود هوا را پس دیده بود شهر راترک کرده بود و امور شهر را همسر او خان سلطان می گرداند . درحقیقت یکی از دشمنی های دو برادر ریشه در همین زن زیبا و پرشور برادر زاده ی شاه شیخ ابواسحاق اینجو و دختر عموی جهانملکخاتون شاعره ی معاشر حافظ بود . این زن که در غیاب محمود خودسواره در شهر گشت می زد و به امور رسیدگی می کرد قبلا موردتقاضای شاه شجاع بود اما محمود پیشدستی کرد و خان سلطان راامیر کیخسرو ی اینجو به او داد و این آغاز کینه ی شاه شجاع شد کهاز همه نظر خود را از محمود برتر می دانست . این کینه زمانیتبدیل به دشمنی ی رو در روی دو برادر شد که در خواستگاری از "دوندی " دختر سلطان اویس ایلخانی که جنبه ی سیاسی و برای پیوندبرادران ال مظفر به قدرت برتر سلطان اویس صورت گرفته بود ،باز هم سلطان جلایری محمود را به عنوان داماد پذیرفت که درتقاضایش وابستگی و اخلاص بیشتری نشان داده بود ، و اصل کمکسلطان اویس به شاه محمود هم برای تضعیف قدرت شاه شجاع بود کههمیشه خود را با او در یک مقام خطاب می کرد . این غزل احتمالانشان دهنده ی روز هایی است قبل از بازگشت شاه شجاع محبوبحافظ به شیراز پس از دو سال دورو--بیت ۱ :به جان آمدن یعنی از جان سیر شدن ، جان به لب رسیدن -بیا که با رخ زیبات دل به جان آمدبیا که بی تو همه سود من زیان آمد "عراقی"که درمانده ام دست گیر ای صنمبه جان آمدم رحم کن بر تنم "سعدی "بیت ۲ :مصراع اول این بیت در عبارت " دور از تو " ایهام داردالف به سبب دوری ی تو از دست رفته ام -ب دور از جان تو از دست رفته ام / جمله ی معترضه -پایاب آبی که پا به زمینش برسد . مقابل غرقاب . تلویحا به معنی ی -استقامت ، توانبا فراغت چند سازم برگ تنهاییم نیستدستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست " سعدی"ابیات ۳ و ۴ و ۵ :این ابیات اوج زیبایی کلام حافظ است در بیان غم دورماندن و بیپناهی . مفهوم روشن آن را آهنگ زبان تکمیل می کند و هرتوضیحی اصل کلام را از سکه می اندازدبیت ۶ :هرجایی هرجایی دو مفهوم اصلی دارد که اولی در معنی متلون و -کسی ست که هر لحظه نظر خود را تغییر می دهدطبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهادمن که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست " سعدی "دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجاییکه هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود "حافظ "در حقیقت مفهوم بدکاره و روسپی از این معنی توسعا پیدا شده است ،در حالی که در شواهد بالا چنین مفهومی ندارد . اما مفهوم دیگر اینواژه که در این بیت حافظ به کار رفته به معنی ی " همه جایی " وازلی ست . چنان که می توان معشوق ازلی حافظ و حتی خداوند راهرجایی دانست . این معنی برابر با واژه ی omnipresentدر زبان انگلیسی است .به آفتاب خطاب تو خواستم کردندلم نداد ، که هست آفتاب هرجاییبیت ۷ و ۸غلطی یعنی اشتباه می کنی ، در اشتباهی . -حافظ جای دیگر می گوید :شیوه ی چشمت فریب جنگ داشتما غلط کردیم و صلح انگاشتیمیعنی اشتباه کردیمسلسله - یعنی زنجیر . " با سلسله " یعنی زنجیر وار ، متصل .احتمالا در کلمه ی زلف و سلسله نوعی نظیره گویی نیز به کار رفته) نظر خانم نبی ( . در همین بیتباد پیمودن یعنی کار بی حاصل = نقش بر آب زدن = باد به دست -بودنبه بوی زلف تو با باد عیش ها دارماگر چه عیب کنندم که باد پیمایی "سعدی"حافظ باد پیمودن و باده پیمودن را به زیبایی در این بیت به کار بردهاست .چو با حبیب نشینی و باده پیمایی به یاد دار محبان بادپیما راتا - این کلمه در این جا در مفهوم زنهار ! هشدار ! به کار رفته است/ این است حریف ای دل ) تا ( باد نپیمایی . محصل سخن باد ایناست که به هوش باش که امید بیهوده در سر نپروری .بیت ۹شمشاد - شاعران قبل از مغول معمولا این کلمه را در مقام " مویخوشبو " به کار می بردند . اما حافظ جز یک جا شمشاد را برایقامت خوبان به کار برده است .شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنانبه همه صف شکند قلب همه صف شکنانوروزها رفت که دست من مسکین نگرفتزلف شمشاد قدی ، ساعد سیم اندامیو تنها یک بار گفته است :سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحرآشیان در شکن طره ی شمشاد نکردطره ی شمشاد = شاخه ی شمشاد = شاخ شمشاد ) که برای نوجوانانقد کشیده امروز به کار می رود .بیت ۱۱ :دایره ی مینا آسمان ، کنایه از گردش روزگار -آن که پر نقش زد این دایره ی می ناییکس ندانست که در پرده ی افکار چه کرددایره ی مینا ) گردش روزگار ( را می خواهد با ساغر مینایی ) می (حل کندمقطع :مصراع اول سه ضبط گوناگون دارد که احتمالا همه از خود حافظاست .حافظ شب هجران شد بوی خوش یار / وصل / صبح آمدشادیت مبارک باد ای عاشق شیداییپیش از این تصور من این بود که " بوی وصل " شاید جعلی باشد تاچشمم به این بیت افتاد که هم وصل و هم صبح را که در قدیمی تریننسخه ی تازه یاب حافظ ثبت شده ) ۸۰۱ ه ق ( اصالتشان را تایید کرد .از دست رفته بود وجود ضعیف منصبحم به بوی وصل تو جان باز داد بادکه آن غزل هم همزمان با همین واقعه ی تاریخی به نظر می رسد

Source

spring 2016- Newsletter.pdf

Publisher

Persia House of Michigan

Date

2016 - Spring

Relation

spring 2016- Newsletter.pdf (p.6)

Format

application/pdf

Type

Text

Tags

Citation

“سیری در سفینه حافظ,” Persia House of Michigan, accessed October 7, 2024, https://phom.umd.umich.edu/items/show/207.

Output Formats